اون که یه وقتی تنها کسم بود

تنها پناه دل بی کسم بود

تنهام گذاشت و،رفت از کنارم

ازدرد دوریش من بی قرارم

خیال می کردم پیشم میمونه

ترانه عشق واسم میخونه

خیال می کردم یه هم زبونه

نمیدونستم نامهربونه

با اینکه رفته اما هنوزم

از داغ عشقش دارم میسوزم

فکرو خیالش همش با هامه

هرجا که میرم جلو چشما